پیش بینی کننده: نقد و بررسی مستند توسط هابل فرارا

۱,۳۶۸ بازديد
The Projectionist فیلم مستند آبل فرارا در مورد زندگی و حرفه سینمای مغول سینما نیک نیکولا است ، نگاهی به گذشته و حال سینماها
"تماشای فیلم به من جهت داده است." و آن از نیکلاس "نیک" نیکولا همیشه خطی ، منسجم ، خواستار ، پاداش بوده است. داستانی تقریباً سینمایی ، آن قهرمانی که با شروع از هزار مشکل ، موفق می شود به اهداف خود برسد ، درس بخواند ، جنگ کند ، اجرای قشرها و شمارش را در بعضی مواقع بر روی خوش شانسی بگذارد. این جادویی که هر اثر عالی به بار می آورد و در زندگی روزمره و کاری از شخصیتی که در آخرین مستند ساخته هابل فرارا ، فیلمساز آمریکایی به عنوان شخصیت اصلی انتخاب شده ، به واقعیت تبدیل شده است.

پروژکتور گرا از کرت ، زادگاه و رشد نیک شروع می کند تا در آنجا به پایان برسد ، دوباره در آن جزیره یونان ، در میان موفقیت های فتح انسان و مشترک با خانواده اش. اما این چیزی است که رسانه ای را که در حال کشف فیلمساز است ، پر می کند ، آغاز شغلی است که هنگامی شروع شد که مادر و فرزندان تصمیم گرفتند از پله های پدری که به آمریکا مهاجرت کرده و با آگاهی از جوان نیک بخواهد کار کند ، پیروی کنند. برای تهیه یک ناهار بسته بندی شده هر روز و به همان روشی که به جلو و عقب بروید تا آن معدود تغییراتی صورت گیرد که با صرفه جویی کم شود. از آنجا که آرزو این است که سینمای خود را داشته باشید ، مکانی نه تنها برای تمیز کردن ، مدیریت ، مشاهده ، بلکه مکانی که باید مورد توجه شما قرار بگیرد و با آن شاد کردن میهمانان و تماشاگران باشد.

The Projectionist - از داستان نیک گرفته تا نقشه سینماهای نیویورک The Projectionist ، 
آرزویی که از پایین شروع می شود و در خیابان سینماهای نیویورک خاتمه می یابد ، جهش موقتی در The Projectionist از داستان گرفته تا حال حاضر صاحب سینما ، سرمایه گذار و کارآفرین نیکولا به عکس های بایگانی یک سیب بزرگ به رنگ سیاه و سفید. سینمای خانوادگی ، سینما چراغ قرمز ، اتاق های محله مجزا و پرده هایی از آثار اول که به پرده ها و نمایش های برتر بین المللی باز می شود.

The Projectionist با عقب نشینی از تجربه زندگی بشر ، به تاریخ تحول در سینما و تغییرات آن در استفاده ، از جذابیت بسیار زیاد چهره های ستارگان روی تابلوهای بالاتر از ورودی ها تا خالی کردن اتاق ها ، از گذر از آنالوگ به دیجیتال ، در هنگام تحمیل و ماموت از ورود چند برابر. دقیقاً آن مولتیپلکس ها که مورد تقاضای زیاد مردم قرار گرفته اند ، که برای لحظه های دید مصنوعی بزرگتر ، گسترده تر و در عین حال همیشه یکسان تصویب شده اند و آن طلسم ضمنی بین تماشاگر و به اشتراک گذاری با محیط خانواده را می شکنند. که نیک سعی کرده است همه سالهای خود را در محیط زیست ارتقا بخشد.

The Projectionist - آن سینماهای محله که مانند یک رویا باز مانده اند
زندگی شخصی ، بلکه نقشه سینماهای نیویورک ، پیوندهای بین غرفه داران بین صنعت و بازار و وضعیت بحرانی ناخوشایند تجارت های کوچک. هابیل فرارا با یک آزادی مشهود به همراه نیکلاس شل صحبت می کند ، که به همان شیوه مدیریت فعالیت های خودش می داند که چگونه می تواند همسایه خود را سرگرم کند ، چه چیزی را بگوید و چگونه آن را بیان کند. اما مهمتر از همه ، او می خواهد مسیری را که جان او را گرفته است دوباره بکشد و همین امر او را به سمت دو مورد سوق داد که همواره سعی در ساختن آن ممکن و مرتبط داشته است: پول زیادی کسب کنید و سینماهای محله را باز نگه دارید.

این مشارکتی است که نیکولا در طول وجودش به دنبال آن بوده است و او همچنان با در معرض قرار دادن خود و تمرکز چشم خود به فرصتهای آینده ، نشان دادن حس قوی از تجارت ، همچنان می خواهد ورزش کند ، اما حتی بیشتر اشتیاق به خوشبختی که مانند او همیشه است. با توجه به امید وی که از سینما پایدار است ، این همان چیزی است که او می خواهد رویای خود را ادامه دهد.

 
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.