مدرن فیلم - فیلم شیاطین نیم روز Midday Demons نقد و بررسی

۱,۳۷۱ بازديد
فیلم Rossella De Venuto یک تریلر ماوراء الطبیعه است که عناصر معمولی شوکر را با ویژگی های سبکی J-Horror مخلوط می کند.
مگان ، یک هنرمند موفق ایرلندی ، به همراه همسرش ، معمار ایتالیایی لئو د موندو در دوبلین زندگی می کند. در خبر کشته شدن عموی لئو ، دومنیکو ، منشی قدرتمند کلیسای کاتولیک ، این زوج برای فروش کاخ خانوادگی قدیمی به پوگلیا باز می گردند. تنها در میان دیوارهای قدیمی در گرمترین ساعات روز ، مگان از حضور اسرارآمیز ناراحت است. زن سعی می کند تا آنچه را که برایش اتفاق می افتد ، منطق ببخشد ، شروع به یافتن سرنخ هایی برای رمز و راز حل نشده مربوط به خانواده شوهرش می کند. افسانه های محلی این پدیده ها را با کلمه "Controra" مشخص می کنند. این یکی از اعتقادات رایج بسیاری است که ده ها سال است که در ایتالیا جنوبی انیمیشن می کند و به دست Rossella De Venuto پارچه نمایشی را تشکیل می دهد که بر روی آن برای پویایی روایت داستان در مرکز نخستین اثر او با عنوان Demons Demons ، در بخش Spazio نوزدهمین دوره جشنواره Trieste Science + Fiction ارائه شده است.

شیاطین ظهر: "کنگره" چیست؟

قبل از ورود به تحلیل انتقادی فیلم مورد نظر ، لازم است معنای دقیق کلمه "Controra" را برای خواننده روشن کنید. این بخشی از روزی است که در آن نور آفتاب زنیت خیره می شود ، ذهن ضعیف می شود ، دفاعی کم می شود و نصف النهار شیاطین ظاهر می شوند. در این مدت ، زندگان می توانند با مردگان در تماس باشند و روحهای عذاب دیده می توانند رهایی یابند. غالباً این روحها متعلق به یک نوع شناسی شخصیت هایی مانند راهب اخراج شده ، خودکشی ، زنی است که توسط همسرش کشته شده است (گاهی اوقات حضور آنها توسط سگ ها نیز همراه بود). آنها روحهای ناشایست هستند که به دنبال زندگی در راه زندگی برای پایان دادن به سرگردان خود هستند.

Midnight Demons: یک تریلر ماوراء الطبیعه که عناصر معمولی شوکر را با ویژگی های سبکی J-Horror مخلوط می کند

د ونتو برای بافتن طرح تریلر ماوراء الطبیعه که عناصر معمولی شوکر را با ویژگیهای سبکی J-Horror مخلوط می کند ، از نقاشی عامیانه ترسیم می کند. بنابراین ، فقط منابع متعددی ، به عنوان بسیاری از منابع الهام بخش ، و همچنین dejà vu که پیشرفت حاصل از پیشرفت به تماشاگران ارائه می دهد. در نتیجه ، اصالت از بین می رود ، اما بازده باز هم سزاوار توجه است. این واقعیت جالب و در عین حال قابل تحسین است که یک کارگردان ، حتی بیشتر از آن ، اگر مبتدی باشد ، تصمیم می گیرد با توجه به خطرات زیادی که دارد ، روی سینمای ژانر و به ویژه در روند یاد شده متمرکز شود. عقب ماندگی فیلمی مانند مثلثی که به پایان می رسد ، به عقیده ما به صورت متناقض ، برجسته تر و برجسته تر ، به نظر می رسد که گزینشی است که در بهشت ​​یا روی زمین نیست ، وقتی مثلاً در خارج از کشور فیلمساز کالیبر کاترین بیگلو است. او از ابتدای فعالیت خارق العاده خود فیلم هایی امضا کرده است که قادر به متفاوت ترین ژانرها هستند: از وحشت با تاریکی ، او به کارآگاه با Blue Steel نزدیک می شود. اگر این غیرقابل فهم نباشد ، این فرمول کاملاً ایتالیایی پوچ به نظر می رسد ، و دی ونتو با شیاطین میانی او این مسئله را برای ما ثابت می کند.

شیاطین ظهر: نوشتن نامشخص توسط یک بسته بندی زیبایی شناختی و رسمی با کیفیت بدون شک جبران می شود

این فیلم با هوشمندی برای بازار بین المللی طراحی شده است ، یک بسته بندی زیبایی شناختی و رسمی و با کیفیت بدون شک ، نتیجه یک جهت محکم ، دائما در جستجوی راه حل های فنی کاربردی و یک عکس قادر به بیدار کردن ترس ها و اضطراب های آتشین است. همه اینها به بالا بردن نوار تنشی ، انتقال لحظات موفق به صفحه کمک می کند. متأسفانه ، فیلمنامه با صحنه و فریم ، دست و پنجه نرم نمی شود ، با یکسری آشفتگی هایی که مکانیسم روایت داستان را بهم می خورد ، آن را کند می کند ، آن را زیاد کند و آن را ناپیوسته می کند. علیرغم دریبل زدن ماهرانه از یک هواپیمای موقت دیگر ، مخلوط کردن گذشته و حال ، واقعیت و ماوراء طبیعی (خورشیدی مکچی توسط آماندو کریسپینو با تمام مسافتهای مناسب به ذهن خطور می کند) ، شکافهای نوشتاری کمی بیش از حد ، به دلیل سیستم دیالوگ که همیشه کار نمی کند همانطور که باید.

Midnight Demons: اثری که می داند چگونه می توان نویسندگی را با ژانر مخلوط کرد

با این حال ، آنچه که باقی مانده ، یک کار شجاعانه است ، که شایسته توجه و توزیع در مدار رسمی است. اثری که مهارت یک کارگردان را نشان می دهد که ماشین سینما و پتانسیل های آن را می شناسد ، که می داند چگونه می تواند سطح بالا و پایین را مخلوط کند ، نویسندگی را با ژانر بدون اینکه دیگری را مجذوب خود کند.

 بازیگران این فیلم  آنتونلا کارون ، بیانانکا ناپی ، فدریکو کاستلوچیو ، فیونا گلاستوت ، ایزابلا راگنو ، کلی کمپبل ، مارچلو نماز ، پیترو راگوسا ، ری لاولاک ، سالواتوره لازارو مشاهده می کند.


منابع : 

shorturl.at/akprN


 

مردی که می خواست 120 سال زندگی کند: نقد و بررسی فیلم دادو مارتینو

۱,۴۱۹ بازديد
نقد و بررسی مردی که می خواست 120 سال بر روی "شفابخش" جنجالی آدریانو پانزیرونی زندگی کند.
کتاب او با زندگی تا 120 سال چیزی حدود 400 هزار نسخه فروخته است ، نام او بر لب همه بود ، او تضادها ، جنجالها ، امیدها و بحث ها را در هر رسانه حاضر ایجاد کرد و او را به عنوان شخصیتی از دیاتریبی ساخت که ماه ها این روزنامه نگاران ، پزشکان ، دانشمندان ، متخصصان تغذیه و مفسران را مشغول نگه داشت. سپس فیلم مستند «مردی که می خواست 120 سال زندگی کند» به کارگردانی دادو مارتینو آمد ، در مورد آدریانو پانزیرونی ، متولد 1972 ، روزنامه نگار ، کارآفرین ، Popularizer sui generis ... همه جانبه ای که با زندگی 120 Srl و Welcome Elevator Srl برای ما تعریف کرد. میلیون ها دلار ساخته است
اما واقعاً پانزیرونی کیست؟ یک مسیح جدید با روش رژیم غذایی و ادغام خود ، چه کسی می تواند مشکلات و بیماریهای مزمن معمولی از سبک زندگی وحشتناک مدرن را برطرف کند؟ قهرمان ضد فرهنگ با مخالفت قدرت های قدرتمند؟ یک محبوب کننده مرتبط با یک چشم انداز جدید از زندگی ، رابطه بین انسان و غذا ، انسان و طبیعت؟

مردی که می خواست 120 سال زندگی کند: عذرخواهی از Panzironi


 

پاسخ در 100 دقیقه مستند دادو مارتینو موجود است ، حیف که این طور نیست که توسط کارگردان (و فیلمنامه نویسان ، بازیگر و تدوینگر) تهیه شده باشد ، بلکه دقیقا برعکس آن است ، در پایان یک روند روبنده ، بد ساخته ، حقیقی و بسیار روایت گر معتبر یا پرشور.
مردی که می خواست 120 سال مستند زندگی کند ، فقط نام دارد ، از آنجا که از هر لحاظ بیشتر شبیه یک فیلم تبلیغاتی طولانی است ، که در آن نویسنده هرگز خودش را حتی برای یک دقیقه در یک احترام مساوی قرار نمی دهد. به Panzironi.
این مسلماً به یک تماشاگر خنثی کمک نمی کند تا تصوری از خیر یا نه از کار پانزیرونی بدست آورد که با فرمت خود Il Cerca Salute که از کانال زندگی 120 خود پخش می شود ، هنوز سعی می کند از خود در برابر اتهامات دفاع کند. عقایدش را بی وقفه پخش کنید.
غالباً از صحت علمی ، تأیید رسمی پزشکان یا متخصصان تغذیه صحبت نشده است و مطمئناً مستند دودو با توجه به "پارتیزانی" از منابع مورد استفاده ، چیز زیادی نیست که به ما در درک چیزی در این "انقلاب زندگی" کمک کند. ".

روش Panzironi از چه چیزی تشکیل شده است؟
مردی که می خواست 120 سال زندگی کند ،

موسیقی گوش بیننده را محاصره می کند ، به مدت 100 دقیقه تبلیغات شرکتی خالص ، لفاظی ها و لکه های اولیو کوور ، به عنوان بلیط ارائه دهنده عمل می کند ، به حدی که انگیزه شخصی شخصی نویسنده حداقل در صورت عدم اعتبار ، اجباری به نظر می رسد.
اما روش معروف Panzironi از چه چیزی تشکیل شده است؟ که به مخترع خود ، با در نظر گرفتن آن ، جریمه ای برای انتشار "اطلاعات بالقوه مضر برای سلامتی" ، تعلیق از دستور روزنامه نگاران ، جریمه 260 هزار یورویی به کانال آن ، به یک ماده دیگر اضافه شده است. یکی دیگر از تقریباً 500 هزار مورد دیگر برای تبلیغات پنهان و همچنین شکایت و اقدامات قانونی پزشکان ، متخصصان رژیم غذایی و وزارت بهداشت؟
پانزیرونی به طور قاطع غذاهای حاوی کربوهیدرات را از رژیم غذایی ، مانند ماکارونی ، برنج ، ذرت ، سیب زمینی و حبوبات ، کنار گذاشت ، در عوض شامل چربی ها - هم سبزیجات و هم مهمتر از همه حیوانات - به عنوان یک منبع انرژی ممتاز برای بدن و همچنین مقادیر زیادی. سبزیجات و میوه های کمی
خب ، عمق بسیار کمی توسط مردی که می خواست 120 سال زندگی کند ، در اختیار کسانی است که می خواهند چیزی بیشتر در مورد این روش ، یا به دلهره های طبیعی و شک و تردیدها بفهمند ، و در این مستند هیچ عملکرد آموزنده ای را انجام نمی دهد.

مردی که می خواست 120 سال سینوس زندگی کند ،
اما شما می خواهید آن را تکرار کنید ، این یک مستند نیست و مطمئناً هیچ کاری برای رد کردن کسانی که Panzironi را متهم به استفاده از کانال وی ، فیلم های او ، کتاب های او (دو نفر دیگر در این میان شده اند) نیست تا آنها را بفروشند. محصولات و خودش.
وی به هیچکدام از انتقادات مطرح شده علیه وی و شرکتش که متهم به بازی با سلامتی مردم است ، پاسخ نداد که گفته است که می تواند سرطان پروستات ، دیابت ، بیماری کرون ، سرطان ریه و هر چیز دیگری را بهبود بخشد. دادستان ها غالباً افراد را با مراکز تماس جادویی خود به سمت ترک پزشک خانواده سوق می دهند و ادعا می کنند که تنها با رژیم غذایی و محصولات او می توان در مدت چند ماه از هرگونه آسیب وارده به درمان آن استفاده کرد.
اگر مارتینو واقعاً می خواست مستندی بسازد ، خوب هم شکست خورد. اگر از طرف دیگر ، وی به تجارت تجاری علاقه مند بود ، طولانی ترین و کندترین کاری را که مدت ها قبل دیده است ، ساخته است.
 

ماکس پین: بررسی فیلم با مارک والبرگ

۱,۳۳۳ بازديد
یک شخصیت پیشگویی بدون بیان یک تعامل سینمایی را تجربه می کند که از ریتم نوسانی رنج می برد. بسته بندی زیبایی شناسی مکس پین اما از سبک بازی های ویدیویی ناشناس پیروی می کند.
پلیس مکس پین (مارک والبرگ) ، مأمور DEA که مسئولیت رسیدگی به بخش قتل عام حل نشده را دارد ، با ترومای غیرقابل تردید زندگی می کند. همسر وی میشل و دختر رز توسط یک باند از فروشندگان مواد مخدر که به یک ماده جدید توهم زا به نام Valkyrie مرتبط بودند به قتل رسیدند. دارویی که برای اهداف نظامی استفاده می شود به راحتی در خیابان های نیویورک حرکت می کند. مکس مجبور خواهد شد افرادی را که چراغ سبز داده اند ، با رعایت این امر به قاتلان و مجرمان برجسته ، رها کند. برای کمک به وی در این جستجوی ، مونا ساکس (میلا کونیس) ، یک قاچاقچی خطرناک مافیایی روسی با یک ماشه آسان.

ماکس پین: وقتی سوژه روی خودش فرو می ریزد

یک نقشه کارآمد مبتنی بر بازی ویدیویی که در سال 2001 توسط Remedy Entertainment ساخته شده است ، برای جذابیت این فیلم و ارزش دنبال کردن آن کافی نیست. گفتگوها در تقویت سناریوی یخچالهای غوطه ور در برف که مانع تحقیقات مکس پین می شود ، نقش ندارند. رویکرد بصری در آبهای کاملاً متفاوتی از پیش نویس و توسعه داستان بدون شخصیت و بدون شخصیت های اصلی قادر به تحمیل خود در عکس و کنترل تیراندازی حرکت می کند. هیچ همدلی بین شخصیت اصلی دلچسب وجود ندارد ، که هنوز در اثر فاجعه وحشیانه ای که او را متحیر کرده است ، وی را ناتوان و تماشاگر آماده پیوند با ضدقهرمان دانست.

بنابراین ، با عدم همدلی قابل ملاحظه ، راهی برای رستگاری ردیابی می شود ، انتقام جویی شخصی که به صورت متوالی بینایی ناشی از مواد مخدر وال*******ی و درج اقداماتی که توسط انفجار گلوله های ولگرد انجام می شود ، از دست می رود. این روایت ارگانیک نیست و به یک آیکون بازی ویدیویی که قلب میلیون ها نفر از طرفداران را نقض کرده است ، عدالت نمی کند. انتخاب بازیگران دور از حدس نیست. بازیگرانی که باید نقش اولویتی را ایفا کنند ، خود را در دست یک فیلمنامه غیرقابل انکار که توسط میل به جستجوی آدرنالین حتی اگر لازم نباشد ، پیدا می کنند.

جلوه های تصویری شگفت انگیز که هیچ پایه ای ندارند

جان مور ، مدیر پروژه ، سعی در یافتن سازش با توهم های سرد شیاطین و فرشتگان افتاده ناشی از مصرف بیش از حد داروی مصنوعی Valkyrie دارد. این از اساطیر نورس است ، یک جنگجو که وظیفه جمع آوری قهرمانانی را که در جنگ افتادند به دست می آورد تا آنها را به سمت والهالا هدایت کند. یک ایده بالقوه برنده به عنوان بهانه ای برای نشان دادن نمونه ای از جلوه های بصری که به طور تصادفی در طول مدت زمان پراکنده شده اند ، استفاده می شود. رمز و راز پیرامون مرگ تمام خانواده مکس در چند میله حل می شود و ترجیح می دهد پیچ ​​و تاب و چرخش در بدنه اصلی فیلم را فاش کند و در عمل نهایی انفجاری هیچ گونه چرخشی دیگر حفظ نکند.

زمان گلوله ، تکنیک عکسبرداری که در ماتریس (1999) توسط خواهران لانا و لیلی واچوفسکی معرفی شده و در بازی ویدیویی ماکس پین به کار رفته است ، حضور دارد: کلیت درگیری های انجام شده با عکاسی تاریک و تاریک توسط جاناتان سللا. رنگ هایی که به رنگ سیاه و سفید تمایل دارند ، با فلاش هایی از رنگ قرمز روشن که نشان دهنده افزایش خشونت است که فیلم از آن عبور می کند ، در نقاشی گرفته شده توسط مور ، یک قطب شهری دلپذیر را تعریف می کند ، اما از نظر محتوا ضعیف است وقتی مجبور شوید با آن کنار بیایید تاریخ و درج قطعات تضعیف شده با حرکت آهسته. چهره بی علامت مارک والبرگ با حضور در صحنه ای جذاب و جذاب ، کمکی به زنده کردن جنبه فنی تعریف شده نمی کند. او به خودش اجازه می دهد بدون تحقیق با دامن انجام شود و توسط بازیگران حامی نامرئی احاطه شود ، چه در لباس و چه در نمادهای شخصی و در کاوش شخصیت ها و نیتهایی که آنها را توصیف می کند.

جو زمانی مشخص می شود که باید با مکانهای کثیف و تاریک در هم تنیده شود ، گویی باید احساس ناامیدی و رنج را نشان دهد که در سراسر "جنگ صلیبی" خود شخصیت اصلی را همراهی می کند. برخی از نکات ذکر شده در نیمه اول در تفکیک حساب ها حذف می شوند ، دیگر در مورد طرف های ساخته نشده در ریشه شخصیتی که سالها عذاب کرده اند فکر نمی کنند. با عصبانیت و داروهایی که زمان را دستکاری می کنند و رنگ محله های بدنام را تحریف می کنند ، رانده می شوند که مکس پین ناامیدانه سعی می کند دوباره با سیلوئه یک همسر که هرگز هرگز فراموش نخواهد کرد. مسیری که باید غیرقابل تصور باشد ، اما با مدیریت و مدیریت بهینه بازیگران پشتیبانی نمی شود. یک فرصت از دست رفته.
 

فیلم The Bad Seed: نقد و بررسی فیلم توسط و راوب لاو

۱,۳۷۷ بازديد
به نظر می رسد یک پدر مجرد همه چیز را تحت کنترل دارد. اما وقتی فاجعه وحشتناکی در مدرسه دخترش اما رخ می دهد ، مرد مجبور می شود همه آنچه را که فکر می کرد درباره دختر کوچک محبوبش می دانست را زیر سؤال ببرد ...
اعتبارنامه The Bad Seed برای خود صحبت می کند: تولید مستقیم به فیلم (یا ساخته شده برای تلویزیون ، همانطور که ترجیح می دهید امروز بگویید) از کانال تلویزیونی ایالات متحده Lifetime ، بودجه به استخوان و جهت کاهش یافته به اولین 50 ساله راب لاو کاهش یافته است. ، بازیگر شخصیت درجه دو با ده ها نقش در فیلم (از شما برای سیگار کشیدن ، 2006 و Dietro i candelabri ، 2013) و سریال های تلویزیونی (بالاتر از همه پارک ها و تفریح) تشکر کرده است. لوو کارگردانی ، عمل و تولید را به گونه ای از یک مرد نشان می دهد که به دنبال احیای یک فرقه کوچک از دهه 50 ، سوسن سیاه است.
فیلمی به نام مروین لروی ، که با نامزدی های خود برای 4 جایزه اسکار ، هاله ای کوچک اما قابل توجه از عبادت را به نمایش گذاشته است ، به خصوص به این دلیل که در کد کامل هایس - هدایتی که برای تولید سینمای آمریکا برای ده ها سال حاکم بوده است. ، به صدای سانسور و محدودیت های اغلب بی معنی - گفتن داستان دختر جنایتکار با "شیطان در بدن" (برای قرار دادن آن با شاعر ریموند ردیگوت) که خودش را با چند قتل لکه دار می کند به ناچار به معنای قرار گرفتن در معرض خطر خرابکاری و تحریک است.

The Bad Seed: بازگشت لیلی سیاه ، 60 سال بعد
 بیایید از اینجا شروع کنیم ، بنابراین ، از تلاش برای به روزرسانی طرح قدیمی و به روش خاص خود کلاسیک ، با انصافاً وفادار از رمان مرجع Il bad seed توسط ویلیام مارس استنباط می شود. در این بازسازی ما قبل از هر چیز با پدر بیوه ای سر و کار داریم و دیگر با یک مادر نداریم. کم به نظر می رسد ، اما کمی هم نیست: جلب توجه به چهره مردی که با رشد پیچیده یک دختر جوان دست و پنجه نرم می کند ، معنای کل داستان را تغییر می دهد ، حتی اگر نویسنده و فیلمنامه نویس (باربارا مارشال) بعداً ثابت کنند که نتوانسته است روی مواد موجود برای آنها تمرکز کنید و آنرا با تکه های ملودراماتیک پر کنید.

پیامد اصلی این سوئیچ مربوط به تولد همشهری است. رودا اصلی در مقطعی فهمید که فرزندخواندگیش است و او در واقع دختر جنایی بسی بود. در عوض اینجا Emma ، یک عاشق مشکوک شکلات داغ ، فیلم های Shirley Temple و دلپذیرهای قابل تحسین ("چه چیزی را برای شما می خواهید برای یک سبد بوسه؟" ، "یک سبد آغوش!") باعث مرگ پدر و مادر در هنگام تولد شد. . زندگی او با مرگ آغشته است و زندگی روزمره او توسط امین های تاریک عبور می کند. مانند بدن گربه غرق شده در استخر یا زنبور دیوانه در کلاس مدرسه.

منشأ (سردرگم) شر
The Seed Bad نکات جالب ، اساساً مفید برای درک چگونگی این فیلم به نوعی تلاش می کند تا با جستجوی هویت خودش ، از مدل مرجع رهایی یابد. تنظیم سرد و آسپتیک ، تمام دیوارهای سفید و نظم اجباری ، به عملکرد "روانشناختی" خوب محصول کمک می کند. در حالی که نمی توان انکار کرد که جهت گیری لاو تا حد زیادی عدم وابستگی وی را نشان می دهد ، با وابستگی بیش از حد به هواپیماهای بدون سرنشین (که غالباً جغرافیای فضایی صحنه ها را اشتباه می گیرند) و با یک سازمان مکالمه بی دست و پا.

با این حال ، شما همچنین می توانید این فیلم را به عنوان نئوپیت های کل تماشا کنید ، و هیچ مقایسه ای ایجاد نکنید و قدردانی از برخی لحظات تعلیق آور مزاحم که باعث تولید مخلوط مناسب گازها و خنده ها یا تحسین تفسیر روانگردان کوچک مکنا گریس می شود ، بسیار جزئی و توانا باشد. در عین حال بی دردسر ، شیرین و گاه سرگرم کننده باشد. عدم همدلی ، خودشیفتگی و زیرکی دستکاری شده اما اثر مطلوب را برای بیننده دارد و برای یک شبی سرگرمی وحشتناک و بدون تظاهرات بیش از حد ، همه اینها نیز می تواند کافی باشد.
 

پیش بینی کننده: نقد و بررسی مستند توسط هابل فرارا

۱,۳۶۷ بازديد
The Projectionist فیلم مستند آبل فرارا در مورد زندگی و حرفه سینمای مغول سینما نیک نیکولا است ، نگاهی به گذشته و حال سینماها
"تماشای فیلم به من جهت داده است." و آن از نیکلاس "نیک" نیکولا همیشه خطی ، منسجم ، خواستار ، پاداش بوده است. داستانی تقریباً سینمایی ، آن قهرمانی که با شروع از هزار مشکل ، موفق می شود به اهداف خود برسد ، درس بخواند ، جنگ کند ، اجرای قشرها و شمارش را در بعضی مواقع بر روی خوش شانسی بگذارد. این جادویی که هر اثر عالی به بار می آورد و در زندگی روزمره و کاری از شخصیتی که در آخرین مستند ساخته هابل فرارا ، فیلمساز آمریکایی به عنوان شخصیت اصلی انتخاب شده ، به واقعیت تبدیل شده است.

پروژکتور گرا از کرت ، زادگاه و رشد نیک شروع می کند تا در آنجا به پایان برسد ، دوباره در آن جزیره یونان ، در میان موفقیت های فتح انسان و مشترک با خانواده اش. اما این چیزی است که رسانه ای را که در حال کشف فیلمساز است ، پر می کند ، آغاز شغلی است که هنگامی شروع شد که مادر و فرزندان تصمیم گرفتند از پله های پدری که به آمریکا مهاجرت کرده و با آگاهی از جوان نیک بخواهد کار کند ، پیروی کنند. برای تهیه یک ناهار بسته بندی شده هر روز و به همان روشی که به جلو و عقب بروید تا آن معدود تغییراتی صورت گیرد که با صرفه جویی کم شود. از آنجا که آرزو این است که سینمای خود را داشته باشید ، مکانی نه تنها برای تمیز کردن ، مدیریت ، مشاهده ، بلکه مکانی که باید مورد توجه شما قرار بگیرد و با آن شاد کردن میهمانان و تماشاگران باشد.

The Projectionist - از داستان نیک گرفته تا نقشه سینماهای نیویورک The Projectionist ، 
آرزویی که از پایین شروع می شود و در خیابان سینماهای نیویورک خاتمه می یابد ، جهش موقتی در The Projectionist از داستان گرفته تا حال حاضر صاحب سینما ، سرمایه گذار و کارآفرین نیکولا به عکس های بایگانی یک سیب بزرگ به رنگ سیاه و سفید. سینمای خانوادگی ، سینما چراغ قرمز ، اتاق های محله مجزا و پرده هایی از آثار اول که به پرده ها و نمایش های برتر بین المللی باز می شود.

The Projectionist با عقب نشینی از تجربه زندگی بشر ، به تاریخ تحول در سینما و تغییرات آن در استفاده ، از جذابیت بسیار زیاد چهره های ستارگان روی تابلوهای بالاتر از ورودی ها تا خالی کردن اتاق ها ، از گذر از آنالوگ به دیجیتال ، در هنگام تحمیل و ماموت از ورود چند برابر. دقیقاً آن مولتیپلکس ها که مورد تقاضای زیاد مردم قرار گرفته اند ، که برای لحظه های دید مصنوعی بزرگتر ، گسترده تر و در عین حال همیشه یکسان تصویب شده اند و آن طلسم ضمنی بین تماشاگر و به اشتراک گذاری با محیط خانواده را می شکنند. که نیک سعی کرده است همه سالهای خود را در محیط زیست ارتقا بخشد.

The Projectionist - آن سینماهای محله که مانند یک رویا باز مانده اند
زندگی شخصی ، بلکه نقشه سینماهای نیویورک ، پیوندهای بین غرفه داران بین صنعت و بازار و وضعیت بحرانی ناخوشایند تجارت های کوچک. هابیل فرارا با یک آزادی مشهود به همراه نیکلاس شل صحبت می کند ، که به همان شیوه مدیریت فعالیت های خودش می داند که چگونه می تواند همسایه خود را سرگرم کند ، چه چیزی را بگوید و چگونه آن را بیان کند. اما مهمتر از همه ، او می خواهد مسیری را که جان او را گرفته است دوباره بکشد و همین امر او را به سمت دو مورد سوق داد که همواره سعی در ساختن آن ممکن و مرتبط داشته است: پول زیادی کسب کنید و سینماهای محله را باز نگه دارید.

این مشارکتی است که نیکولا در طول وجودش به دنبال آن بوده است و او همچنان با در معرض قرار دادن خود و تمرکز چشم خود به فرصتهای آینده ، نشان دادن حس قوی از تجارت ، همچنان می خواهد ورزش کند ، اما حتی بیشتر اشتیاق به خوشبختی که مانند او همیشه است. با توجه به امید وی که از سینما پایدار است ، این همان چیزی است که او می خواهد رویای خود را ادامه دهد.

 

رف: نقد و بررسی فیلم هری سفکا

۱,۳۳۴ بازديد
راف فیلمی است که می توانست برای کارآیی شخصیت شخصیت کافی باشد ، اما این روایت غیرقابل اعتماد به شما اجازه نمی دهد که کاملاً خود را بیان کنید.
از پیش نویس رف در حال حاضر به وضوح احساس آنچه را که با داستان شخصیت اصلی خود روبرو خواهد شد را نشان می دهد. این در یک پس زمینه ثابت با یک شکل مشخص در بالا است که فیلم هری سفکا افتتاح می شود ، بلافاصله ما را در شخصیت اصلی خود معرفی می کند و ماهیت خود را کاملاً در کمتر از چند ثانیه بیان می کند. چهره ای که بدون هیچگونه ترمز در قاب می چرخد ​​، موج هایی را ایجاد می کند که به مرکز خود باز می گردند و به مرکز خود باز می گردند ، با صدا و جلوه هایی بازی می کنند و بلافاصله ایده انرژی ، جنون و سهولت دست و پا چلفتی را نشان می دهند. شخصیت.

در حقیقت ، رقص و ریتم در داخل رف اغلب برمی گردد ، در دیسکوهایی که دختر فقط می خواهد به حواس پرتی برود ، در تئاترهایی که زن جوان در سکانس های فیلم به خودش و دوستانش اختصاص می دهد ، که در نمایش خودانگیختگی بدن ، بیش از آنچه لازم بود از طریق گفتگوها و کلمات انجام شود ، از درونی بودن آن سخن می گوید. این وجود یک زن جوان بامزه ، غایب ، پرتحرک و حال و هوای اما هرگز تحمل ناپذیر است که توسط کارگردان و فیلمنامه نویس فیلم توصیف شده است ، زندگی روزمره شخصیتی است که وجود خودش ، زندگی خود را پذیرفته است و چه کسی سعی در مشغول شدن دارد اگر و برای اطرافیان

رف - انرژی طبیعی گریس گلوی*******اف ، فیلمبرداری
اما ، با وجود امنیت طبیعی که بسیار صریح و با روشی بسیار ساده و اصیل توسط بازیگر گریس گلیویکی ظاهر می شود ، این ورود به میکروسکوپ دختر تال وحشی و سخت ، مترجم جسی استنلی خواهد بود تا مکانیسم های میکروسکوپی را ناراحت کند . دانش آن چهره زن ، که شخصیت اصلی همیشه می خواست در کنار او باشد ، کارتهای قرار داده شده در آن لحظه را روی میز به محض ورودش ناراحت می کند و باعث ایجاد تغییرات غیرقابل تصور در وجود رمزگذاری شده ، حتی در استقلال او از شخصیت اصلی و باز کردن آن می شود. به یک نوع و جهان کاملاً متفاوت

این فیلم "من از خواب بیدار شدم" راف است که تأثیر شخصیت شخصیت تال برای زندگی خود را محکوم می کند و این فیلم با اصالت برابر ، بدون زیاده خواهی یا انتخابهای بی نظیر کارگردانی و روایی دنبال می شود. اگر تال موفق شود ، بنابراین در زن روح خود را مشتعل کند ، که به نظر او دزدکش یا کاملاً غیر موجود است ، به نظر می رسد که این امر به صورت معکوس در ساختار نقشه و راه حل های فیلم اتفاق می افتد که در عوض به نظر می رسد با توجه به ارائه شخصیت اصلی و داشتن او ، به تدریج متوقف می شود. محیط شخصی ، کار و تنهایی را ترسیم کرد و به عجیب جوانی که با این وجود از قبل نماینده بود ، استراحت می کرد.

رف - من واقعی در آن آشفتگی در مورورف ، 
از حرکات بی پروا رف ، از گریم های صورت ، وضعیت ناخوشایند او و هیچ مشکلی در پیچ و خم کردن ، برداشتن ، کشیدگی و سپس دوباره در هم آمدن در محور خود ، فیلم در یک نوع واقعیت غیرقابل تحمل قرار می گیرد که کاملاً برعکس است. از ویژگی های یک شخصیت اصلی مانند آن چیزی که Glowicki می تواند ارائه دهد و اثبات کند. این اثر ، اندکی از علاقه ای که بیننده برای آن شخصیت غیرمعمول احساس می کند ، بی حس می کند ، مطابق با فضایی که بازیگر می توانست به طور مداوم باز کند ، و این در عوض ، در این است که بخواهد نشان دهد که در پایان چگونه صورت می گیرد. اگر ارزش آن بیش از آن توهم از همایش و دوستی باشد ، خود را تثبیت می کند ، و این پیام را درک می کند ، اما به قیمت ضربان قلب و موسیقی بودن تاریخ.

رستگاری که کاملاً به آن صحنه نهایی رسیده است ، در پیدا کردن پشت این اثر هنری - یک غول پیکرنگاری که به دیوار وصل شده است - وجود واقعی خودش است - یک کتیبه کوچک حکاکی شده بر روی دیوار - که امیدواریم شخصیت اصلی پیدا کند ، حتی پس از آنکه خودش را برای فیلم نشان می دهد. خیلی دیر شده
 

برخی از جانوران (Algunas Bestias): بررسی

۱,۳۵۴ بازديد
بعضی از جانوران (Algunas Bestias) ایزوله ای است که غرایز آتویستی را بیرون می آورد ، ریاکاری که می افتد و تعادل یک خانواده را از بین می برد.
جداسازی می تواند بدترین حالت را در افراد به وجود آورد. عزیمت از یک وضعیت طبیعی ، جایی که مبادلات و روابط شخصی با دیگران به شرایط روزمره تبدیل می شود ، تمایل به افزایش احساس آشفتگی و اختلاف دارد ، که با عدم امکان فرار و انجام حتی کوچکترین حرکت هوا ، به اوج می رسد. کوچکترین موج آب ، زمین لرزه برای فرو ریختن همه چیز. ریاکاری ، ماسک ، نقشهای اجتماعی. پوشش نقشهای خانوادگی که دیگر هیچ ارزشی را در اجباری که در آن مجبور نیستند می تواند داشته باشد و آزادانه بتواند غریزه حیواناتی را که در هر یک از ما وجود دارد ، پس بگیرد.

و در بعضی از جانوران - عنوان اصلی Algunas bestias - این کنوانسیون ها ناامیدانه در خاک گل آلود خاک یک جزیره پراکنده قرار می گیرند ، از املاکی که یک زوج متاهل می خواهند مدرن شوند تا آن را به مکانی برای آرامش و مهمان نوازی برای همه کسانی که می خواهند از آن دور شوند هرج و مرج از زندگی روزمره. اما این در بدترین شرایط است که جزیره در بدو ورود والدین آنا (میلارای لوبوس) ، ثروتمندان ثروتمند (پائولینا گارسیا) و آنتونیو (آلفردو کاسترو) یافت می شود که دختر برای شروع کار باید برای گرفتن وام اقدام کند. فعالیت ها به همراه همسرش

بعضی از جانوران - رازهای نامفهوم یک خانواده خوب ، برخی از جانوران ، سینما
کمبود آب ، هیچ قایق برای بازگشت به سرزمین اصلی ، تنش هایی که در سرقت کمی از رژ لب شعله ور می شود. هر ژست ، هر عملی در بعضی از جانوران باعث انفجار کنترل نشده و احشایی اعضای خانواده می شود ، برای اثری که توسط نیکول دیودوویچ به همراه کارگردان خورخه ریکلمه سرانو نوشته شده است.

علاوه بر زندانی شدن در یک جزیره کوچک در جنوب شیلی ، شخصیت ها بیشتر با جهت گیری سرانو محدود می شوند ، برای سکانس های طولانی در یک محفظه ایستا ثابت می شوند ، در حالی که این عمل در پیش زمینه یا عمق صورت می گیرد ، بدون آنکه هیچگاه تصمیم بگیرد ادامه دهد. به تجزیه و تحلیل جزئیات و اجازه می دهد خود را در خانه و خارج از شخصیت های محصور در محصور. این اسارت است که برخی از جانوران باید از آن بیرون بریزند ، که نه تنها جسمی مکانی است که از سایر کشورها مستثنی نیست بلکه یک بردگی ذهنی است که تأثیر می گذارد ، برای اسرار مختلفی که آنها را نگه می دارد ، اعضای هسته اصلی فیلم ، مایل هستند وانمود کنید که دوست داشته باشید تا ساعاتی که در کنار هم قرار گرفته اند محدود باشد ، اما در ابتدا در گذر بعدی لحظه ها فرو می ریزید.

و فیلمبردار نه تنها با جهت ایستا و خفقان آور شخصیت های اصلی خود را قاب می کند ، بلکه از طریق دید سیال و خزنده ای که نویسنده با آن پشت سر هم چهره های خود را جستجو می کند ، گهگاه بر روی همه سکونت می کند و آن بی قراری را برای دیگران نشان می دهد. شرکت کنندگان ، درک این کار مجاز نیست. آن ناخالصی که با توجه به مصیبت بزرگ و فریبنده ای که توسط اعضای خانواده قابل درک است و با این وجود در فضای باز ظاهر می شود ، در همزیستی غیرقابل کنترل شخصیت های بی قرار و هیجان ، مشخص نیست.

بعضی از جانوران - بسیاری از بیماری ها ، کمی روایت کمی از جانوران ، فیلمبرداری
با وجود این ، علی رغم پتانسیل ایجاد دلخوری و ناخوشایند بودن مکان و شخصیت هایی که در آن زندگی می کنند ، برخی از جانوران قادر به تحریک ضعف نیستند که ظرافت ها و انتخاب های شخصیت های اصلی منجر به تفصیل می شود. این انتشار سرنخ ها و پیامدهای آن است که باعث می شود فیلم دائماً متوقف شود ، نه اینکه مستقیم به حفر و شرم آن خانواده برود ، تصمیم به انجام همه کارها در یک صحنه واحد و خسته کننده در پایان ، در خشونت با هدف بیشتر تحت تأثیر قرار دادن با ظرافت لطیفی که نتیجه نهایی اجتناب ناپذیر از لحظات ناامید است.

اگرچه در اهداف خود واضح است ، اما در تشریح آن چندان بحث انگیز و بحث برانگیز نیست ، بعضی از جانوران این برداشتی است که از مشخصه روابط - بین شخصیت ها - در صورتی که بی پروا نباشد - دریافت نمی کند. جزیره ای که بی حوصلگی خانواده را رها می کند ، اما چیزی جز لحظه های پراکنده و فریبنده نمی پوشد ، برای داستانی که می بایست روی حرارت کم آن را بپزد ، سپس آن را بجوشاند و آن را بجوشاند ، تا دیگر نتواند در مقابل این همه درد بایستد.

6 زیرزمینی: بررسی فیلم6 Underground Michael Bay با رایان رینولدز

۱,۳۴۷ بازديد
6 زیرزمینی، فیلم مایکل بی با بازی با رایان رینولدز ، نقاط قوت و ضعف کارگردان را نشان می دهد. یک میانه که شاید توسط صفحه کوچک جریمه شود.
در فیلمبرداری مایکل بی ، فیلم های معدودی وجود دارد که از کلیشه او ساخته شده از اکشن ، حرکت آهسته ، شخصیت های بریده شده با کلاه و WWE نمایش تماشایی ، با آن پیچ و خم ماچیزو و جوهای احیای اکشن 80 فاصله گرفته است. در این زمینه ، 6 زیرزمینی مطمئناً یک میانه بین آنچه که کارگردان تا به امروز به ما نشان داده بود (با بد پسران ، پرل هاربر و ترانسفورماتور) و آن رشت آزمایشی که باعث شده او از او ساخته شود فیلمهای کاملاً متفاوتی از معمول خود ساخته است. مانند 13 ساعت: سربازان مخفی بنگازی و جزیره.

روند روایت (نتیجه فیلمنامه چهار دست توسط پل ورنیک و رته ریز) تیمی از هوشیارهای سیاره ای مرموز و تا حدودی غیرقابل پیش بینی است که توسط یونیو اسرارآمیز (رایان رینولدز) جمع شده است و شامل دو (Melanie Laurent) است. ) ، تر (مانوئل گارسیا-روفو) ، کواترو (آدریا آروونجا) ، سینک (کوری هاوکینز) و سی (بن هاردی).
آنها برای از بین بردن بی عدالتی ها ، سوءاستفاده ها و مجرمان از چهره زمین اشغال شده اند ، آنها هر پل را با گذشته بریده اند و یک جنگ صلیبی را در آغوش گرفته اند که هدف آنها این است که آنها را به سمت استقلال کامل از هر سرویس مخفی یا دولتی سوق دهد. اما آیا آنها می توانند هویت خود را حفظ کنند و در عین حال دنیا را نجات دهند؟

6 زیرزمینی: فیلمی دوطرفه برای بازدید کنندگان Micheal Bay


از یک طرف ، کارگردان فراتر از کلیشه هایی که مخاطبش عادت کرده است ، او با روشی نسبتاً صادقانه و سرگرم کننده به ابعاد داستان جاسوسی در Mission Impossible یا 007 وصل می شود ، از طرف دیگر در مفهوم شرع از قلب وی پیروز می شود. طلا ، برای جستجوی گرگ تنها در جستجوی خانواده جدید ، به فیلم اکشن دوستان دنیای Fast & Furious و xXx.
برای یک بار ، او سرعت ثابت تری را حفظ می کند ، با یک بعد سینمایی از عکس های خرد برای چند ثانیه اغراق نمی کند ، به یک برده بر زبان hyper-kinetic و hyper-adrenaline خود تبدیل نمی شود.
از نظر روایی ، با این حال ، فیلم تا حدودی ناپایدار است ، جهت و لحنی دقیقی ندارد ، مشخص نیست که آیا نوعی از ساختارشکنی یا به جای یک تقلید از ژانر عملیاتی شود و در عوض به پایان برسد و خود را جدی بگیرد ، محصولی را ارائه دهد. در ماده استاندارد شده اگرچه به شکل نیست.

6 زیرزمینی که در ایتالیا ، امارات متحده عربی و کالیفرنیا شلیک شده است ، حتی از نظر ساختار ، هنوز مشخص نیست با توجه به میزان پوچ فلاش بک و عدم وجود یک ساختار تعریف شده ، چیست. و از نظر تعریف شده ، منظور ما کلاسیک نیست ، بلکه ساختاری منسجم یا حتی قابل درک است که در دراز مدت بیننده را به روشی نسبتاً آزار دهنده و گیج می کند.

مایکل بی و آن نقص قدیمی که خودش را جدی می گیرد

شخصیت ها و انگیزه های آنها چیزی بیش از جشنواره از قبل دیده شده ، از تجربه در حال حاضر ، متحد در یک جهان است که فقط از زنان زیبا ، قاتلان با یک شوخی آماده و شرورهای کاریزماتیک مانند یک ذوب ذوب ساخته شده است.
با این حال ، هنگامی که او می خواهد سبک و غیرقابل تحمل باشد ، 6 Underground بسیار خوب کار می کند ، همچنین به لطف همدردی این "شمع وحشی" عجیب ، از این Expendables sui generis ، و به شیمی که بین آنها ایجاد شده است.
Bay یک بار دیگر این نیست که او خیلی سخت تلاش می کند تا قهرمانان بلند زبان خود را به رهبری رینولدز بدبینانه تر از معمول ، از سکسی و کشنده فرانسوی به سبک نیکیتا گرفته تا لاتین داغ و قهرمان جنگ به تصویر بکشد. تاریک اما با قلب طلایی.
اما از همه بعد از روزهای آرماگدون ، Bay این نیست که به دلیل تنوع درخشید ، بلکه به دلیل توانایی در جذابیت ، راحتی درک و انسجام این شخصیت ها در پشتیبانی و استقامت آنها است.
همه اینها باعث می شد که 6 Underground به یک بلاک باستر خوب و اصلی تبدیل شود اگر به این دلیل نبود که نقص معمول و قدیمی Bay را جدی بگیرد ، نه اینکه از حماسه ، ستاره های کوچک و راه راهها دست بکشد تا به سایر نقاط جهان منتقل شود.

6 زیرزمینی: عکاسی و موسیقی متن فیلم عالی!

نقص دیگری از 6 Underground ، تنبلی که مدیر آن با کلیشه هایی درباره غیر آمریکایی ها روبرو می شود ، به طور ساده ای که برای توصیف نوعی از لیبی 2.0 مورد استفاده قرار گرفته است ، دقیقاً مشخص نیست که در آن (در جمهوری های شوروی سابق جایی که ، با این حال ، به طرز عجیبی همه به نظر می رسد در شمال- آفریقایی ها) برای پایان دادن به رهبران عرب که از زبان عامیانه آمریکایی استفاده می کنند ، در میان آنها انگلیسی انگلیسی ماکارونی صحبت می کنند و به نظر می رسد که از یکی از درخشان ترین فیلم های ترسناک بیرون آمده است.
این اثرات طنز ناخواسته ایجاد می کند ، همه چیز را به مسخره می اندازد ، در حالی که ما شاهد افشای پانتومیم ساده دیگری آمریکایی تحقیرآمیز و خونسرد هستیم که دنیا را نجات می دهد و غرب را در برابر نوعی تلاقی بین پوتین ، صدام و آل سعود هدایت می کند. اسد است.
صحنه های اکشن زیبا ، رقص زیبا ، عکاسی عالی توسط بوژان بازلی و تدوین توسط راجر بارتون ، ویلیام گلدنبرگ و کالوین ویمر ، با موسیقی متن بسته بندی شده آدرنالین برای ترکیب همه چیز: به طور خلاصه ، یک فیلم معمولی Michael Bay از این دیدگاه
کارگردانی ، ترکیبی با استعداد معمول از پویایی و زیبایی شناسی سنگین از کلیپ های ویدیویی است ، در نهایت یک بسته عالی برای ایده پردازی های تبلیغاتی ، به حدی است که اغلب به نظر می رسد مجموعه ای از صحنه های مجرد که به روشی تقریباً تکان دهنده از یکدیگر قرار گرفته اند.



6 Underground از 13 دسامبر 2019 روی نتفلیکس قرار دارد ، اما سرنوشت آن از نظر موفقیت مخاطبان تا حدودی اسرارآمیز است ، 150 میلیون نفر اندک نیستند و این یک فیلم سینمایی است و نه یک تقاضای خانه.
از آنجا که عاری از تأثیر صدا و تصویری آن معمولی از تجربه ناهار خوری است ، 6 Underground در مقابل تماشاگران برهنه است که مدت زیادی طول نخواهد کشید تا همه چیز آنچنان کم به دوران وحشتناک که در آن زندگی می کنیم ، پیدا کند ، جایی که حتی در داستان نویسی نیز پذیرفتن سخت است. که "نیروی 10 از ناوارون" دیگری برای نجات دموکراسی در گوشه های دورافتاده جهان خواهد آمد.
 

یک شاهزاده برای کریسمس: Royal Baby: بررسی فیلم Netflix

۱,۳۵۳ بازديد
بررسی ما از شاهزاده برای کریسمس: Royal Baby ، فصل سوم حماسه نتفلیکس در مورد خانواده سلطنتی آلدوویا.
ما یک سال پیش با یک شاهزاده برای کریسمس از هم پاشیدیم: عروسی سلطنتی و یک باله نهایی شرم آور ، با استناد به میشل اپیلا و جاودانگی او "خوب ، ادامه دهیم ، بیایید صدمه ببینیم" و پیشنهاد فرضیه فصل سوم آن که اکنون می توانیم حماسه Netflix واقعی را در نظر بگیریم. متأسفانه ، ما اشتباه نکردیم. پس از عاشق شدن و ازدواج ، فرزندان هستند. بنابراین ما در اینجا هستیم تا در مورد شاهزاده برای کریسمس صحبت کنیم: Royal Baby و انتظار برای وارث پادشاه ریچارد (بن بره) و ملکه آمبر (رز مک آیور).

یک شاهزاده برای کریسمس: Royal Royal: فصل سوم حماسه پر از رمز و راز
یک سال دیگر در آلدوویا گذشت و عنبر فعالیت مضاعف خود را به عنوان رجینا و وبلاگ نویس ادامه می دهد و توصیه های خود را به بقیه جهان می کند. خبر بزرگ بدیهی است که حاملگی ملکه است ، اما نزدیک شدن به 90 دقیقه طول فقط با این مضمون ، حتی با استانداردهای این حماسه ، واقعاً دشوار خواهد بود. نات اتکینز ، فیلمنامه نویس خوب تأیید شده و جان شولتز ، کارگردان شرکت ، تصمیم به انتخاب یک روش رادیکال گرفتند و بخش بزرگی از دقیقه پیشرفت سینمایی کوچکی در دوران بارداری و تمرکز بر روی یک داستان ثانویه از یک قالب رمز و راز / سلطنت طلب را حذف کردند.

آلدوویا همچنین 600 سال از پایان جنگ با همسایگان پنگلیا جشن می گیرد. نه تنها یک سالگرد نمادین: از سال 1419 ، این سنت حاکی است که هر 100 سال حاکمان دو کشور در کریسمس برای برقراری مجدد صلح گرد هم می آیند. ناپدید شدن ناگهانی این پیمان به خراب کردن نقشه های سلطنتی می رسد ، که باید یافت تا از لعنت و تأثیر نفرین بر فرزند ریچارد و عنبر جلوگیری شود. او قبلاً چنین می خندید ، اما اتکینز شولتز کارهای بیشتری انجام می دهد ، ما را با شکار دزد واقعی در داخل محل زندگی سلطنتی ، که آشکارا تحت نظارت است ، نظارت می کند ، بین پیاده روی و دوش کودک کودک متولد نشده ، توسط خود کهربا ، تشویق کرد.

شاهزاده برای کریسمس: رویال عزیزم: تقلید از مگان مارکل

فقدان یک مطالعه قابل قبول از شخصیت ها به طور متناقض به فضیلایی از یک شاهزاده برای کریسمس: Royal Baby تبدیل می شود. در یک داستان بی معنی ، در واقع هیچ منطقی برای سرنگونی وجود ندارد. در چنین شرایطی ، حتی ظواهر پدر کهربا (که تأیید می شود ، با این حال ، با رقابت شدید ، بدترین شخصیت حماسه) تحمل می شود و حتی برای تغییرات ناگهانی شخصیت شخصیت های ثانویه ، زمان کمی می ماند. ، که فصل های قبلی به ما عادت کرده بودند. پیروزی یک بی حوصلگی بی ضرر برای یک کارآگاه مات و مبهوت آگاتا کریستی است که بدیهی است هیچ چیز از آگاتا کریستی ندارد ، درگیر از وقایع واقعی است ، که به وضوح از وقایع واقعی مگان مارکل و پرنس هری الهام گرفته است. و دقیقاً از منظر پارادایک این است که اوضاع نگران کننده ، اما حداقل دلپذیر می شوند.

شجاعت فاقد هر جزئیاتی از صحنه تخت و بوم پهلو ، ناگهان بدست می آید که مسخره دوشس ساسکس را بگیرد ، که با بی رقیب بودن و حضورش در خارج از جعبه در یک خانواده سفت و سخت. از ابتدا الهام بخش و روشن برای شخصیت کهربا است. از ذکر ipnoparto گرفته تا انتخاب نکردن جنسیت کودک متولد نشده ، عبور از جلسات یوگا و برای دوش کودک که برای خانواده سلطنتی بسیار قشنگ است بسیار مرسوم است ، اشارات مختلفی به موارد عجیب مگان وجود دارد ، بسیار جالب تر از یک مورد متناقض دیپلمات.

اگر حماسه ای از این دست موفق شده است به فصل سوم برسد ، درست است که ما دیگر محدودیت هایی تعیین نمی کنیم و آنها را نیز تعیین نمی کنیم. سال آینده چه انتظاری از ما دارد؟ یک شاهزاده برای کریسمس: زوج درمانی؟ کراس اوور با نقش یک شاهزاده خانم؟ بگذارید مشروعیت را محدود نکنیم ، چیزهای خوبی را خواهیم دید.
 

Let's Dance: نقد و بررسی فیلمLet’s Dance Netflix

۱,۳۹۴ بازديد
یک درام نوجوان که در آن رقص کلاسیک و باله به نمایش درمی آید.
Let’s Dance یک درام نوجوان فرانسوی است که در نتفلیکس پخش شده و به کارگردانی لادیسلاس چولات است. با الهام از StreetDance 3D ، بازیگران فیلم Let’s Dance بازیگرهای جوان ، رایان بنتتی و الکسیا جوردانو را بازی می کنند.

پاریس. جوزف رقصنده جوان هیپ هاپ است. او به همراه خدمه و دوست دخترش در استماع مسابقه رقص مسترهای هیپ-هاپ شرکت می کند. در حالی که این تیم موفق به صعود به فینال این رقابت ها می شود ، خیانت اما باعث می شود که او از این رقابت کنار بیاید. در کلیه سردرگمی و بدون اینکه مکانی برای رفتن پیدا کند ، جوزف در خانه رمی ، ناپدری سابق و مربی اصلی آکادمی معتبر رقص کلاسیک را می کوبد. رمی ، که مدرسه او با مشکل ساختاری روبرو است ، تصمیم به استخدام یوسف برای آموزش دانش آموزان هیپ هاپ. با انجام این کار ، او امیدوار است که به یوسف کمک کند تا اعتماد به نفس خود را به عنوان یک رقصنده بدست آورد.

Let's Dance: درام نوجوان موجود در Netflix

این اولین بار نیست که مشهورترین غول استریم جهان ، محصولات سرگرمی را با هدف و با هدف بینش مخاطبان جوان توزیع کرده است. به جرات می توان گفت Netflix به طور عمده محتوایی را انتخاب می کند که نسل Z ، نوجوانان ، هزاره ها را هدف قرار می دهد. تاریخ ایده آل ، تابستان گذشته ، شخصی عالی اما فقط برای ماندن در حوزه رقص ، نبرد ، یک فیلم نروژی به کارگردانی Katarina Launing ، که نقشه آن بسیار یادآور فیلم مورد نظر است. بیایید Dance را به همان جهت دنبال کنیم که محصولات ذکر شده در بالا ، همان بوم ، سبک ، بافت ، انتخاب های زیبایی شناسی ، حتی با همان پایان.

Let's Dance متعلق به زیر ژانر مسابقه رقص هیپ هاپ ، یک ژانر فرعی است که به عنوان بسیاری از فیلم های رقص اشاره می کند که این رقابت را به عنوان مخرج مشترک خود دارند: از Save the Last Dance ، Honey ، Step Up گرفته تا همان StreetDance که فیلم الهام بخش اولین ویژگی کارگردان تئاتر ، لادیسلاس چولات ، Let Dance متحد داستان های مختلفی است ، از درام یتیم مادری یوسف ، تا تقاطع مثلث عاشقانه ، تا برخورد دو سبک رقص دشوار که با تشکر از راهی برای همزیستی پیدا می کند رویکرد جوزف به یک رقصنده آکادمی.

رقص کلاسیک و هیپ هاپ در Let’s Dance ملاقات می کنند

جوهره این درام نوجوان در اتحاد دنیای موازی نهفته است و نشان می دهد که چگونه این سبک ها چندان متفاوت و از هم دور نیستند. این کارگردان با آمیختن ماهرانه باله با رقص های خیابانی می تواند درک کند که موانع موسیقی و اجتماعی واقعاً چقدر نازکتر از تصور است. رقص کلاسیک و هیپ هاپ دیدار می کنند ، اما فاقد نقشه قدرتمندی برای استراحت ، داستان ترجیح می دهد که به عشق و رویکرد دو شخصیت اصلی تکیه کند ، هم برای حفظ ریتم فیلم و هم برای حس کردن درهم تنیدگی از این دو رویداد.

متأسفانه ، Let’s Dance یک داستان قانع کننده و جالب را ندارد که بتواند مدت زمان تقریباً دو ساعت آن را توجیه کند ؛ ناگفته نماند ، فیلمهای مربوط به مسابقات رقص غالباً شبیه فیلمهای اکشن / ورزشی (مانند راکی ​​است که توسط شخصیت اصلی فیلم مشاهده می شود) بسیار شبیه به فیلم های اکشن و ورزشی هستند (مانند راکی ​​که توسط شخصیت اصلی فیلم دیده می شود) که در آن شخصیت های اصلی می جنگند ، برنده می شوند و از دست می دهند. بسته به داستان و انتخاب های دراماتیک. علیرغم ارجاعات ، نقل قول ها و سکانس های رقص ، که از پویایی و خلاقیت خاصی برخوردار نیستند ، بیایید Dance Dance نیز از ساخت صحنه های رقص ناامید شویم که مانند سایر فیلم ها هیچ گونه فضای داخلی ، نیرومندی یا کارآمدی ، ویژگی هایی که در آنها وجود دارد ، نخواهد بود. تا اوج نهایی باید در طول فیلم ادامه یابد و پیروز شود.